امید


تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد.
سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟»
صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم
آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج.
دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.
برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخ مثبتي دارد،
تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است»،
تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،
تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است»،
تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»،
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،
تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،
تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار»،
تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام»،
تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،

تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد»،


نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:خداوند,كشتي نجات,اميد به زندگي, ? موضوع: <-PostCategory-> ?


یادش بخیر، تابستون یکی از دوستان صمیمیم از تهران با خانوادش اومده بودن مشهد. چند روزی خونمون موندن و کارایی که مشهد داشتن رو انجام دادن و بعد از چند روز تصمیم گرفتن برگردن شهرشون و حدودا ساعت ۱۱ صبح بود که زدن به جاده و رفتن.بعد از یک ساعت بهش زنگ زدم گفتم کجایی؟ گفت حدودا ۵۰ کیلومتر از شهر خارج شدم و دارم میرم به طرف تهران و ان شاالله فردا به تهران می رسیم. منم بهش گفتم همین الان برگرد که کار مهمی باهات دارم.گفت چه کار مهمیه مگه؟گفتم خیلی مهمه تو فقط برگرد تا بهت بگم.گفت خوب تلفنی بگو. آخه هوا خیلی گرمه و حوصله برگشتن ندارم. در تهران هم کارای مهمی دارم که باید بهشون فردا رسیدگی کنم. منم گفتم نه نمیشه همین الان برگرد. گفت خوب بعدا بگو. منم پامو کرده بودم توی یه کفشو می گفتم نه نمیشه باید برگردی. اون بی چاره هم توی اون هوای گرم با ماشین بدون کولرو مدل پایینش دوباره برگشت و اومد خونمون. وقتی منو دید خیلی مشتاق بود که این کار بزرگ را بهش بگم و منم با همه وجودم بهش گفتم دوستت دارم.ولی نمی دونم چرا بهت زده نیگام کرد و با نهایت عصبانیت بهم گفت: همین؟ منم گفتم: آره! گفت: تو که قبلا هم اینو بهم گفته بودی؟!!گفتم: خوب الان رسمی تر گفتم دیگه!خیلی ناراحت شد که این همه راه کشوندمش تا فقط بهش بگم دوستت دارم. خانوادش که می خواستن منو خفه کنن ولی باور کنید دوست داشتم جلوی همه بهش بگم دوستت دارم.واسه هرکسی این جریانو تعریف کردم بهم گفت: کارت اشتباه و از عقل به دور بوده. نظر شما چیه؟...بله خوب، اگه حقیقتو بخواید هیچ عقل سالمی اینو قبول نمی کنه که من این دوستم و خانوادشو توی این گرما اذیت کنم تا فقط بهش بگم دوستت دارم. پس چطور حرف اهل سنت رو باور کنیم که می گن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیر خم ۱۲۰هزار نفر را توی صحرا و زیر نور آفتاب سه روز نگه داشت و آخرش به حضرت علی علیه السلام فرمود: ‎علی جان من تو را دوست دارم  ‎علي أبن أبي طالب دوست من است و
 من که عقلم قبول نمی کنه. نظر شما چیه؟الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة المعصومین علیهم السلام


نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:دوست,حضرت علي,غدير, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

چه روزهای غریبیست

موسی به طور میرود

ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه

محمد با علی به غدیر

و حسین با همه هستی اش به کربلا…

و باز محرم آمد...

نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب: محرم,عشورا,امام حسين,غدير,امام علي, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

نام لپ تاپ تاشویی است که در آینده نچندان دور جای لپ تاپ های امروزی را خواهد گرفت    FENO

در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:لپ تاپ هاي نسل جديد,لپ تاپ تاشو,ال سي دي تاشو, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

هر شخص داراي سلول هاي سرطاني در بدن خود است .

اين سلول هاي سرطاني در آزمايشهاي استاندارد خود را نشان نمي دهند تا آنکه به مقدار چند ميليارد سلول افزايش يابند. زماني که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام مي کنند که ديگر در بدن آنها سلول سرطاني وجود ندارد ، اين حالت فقط بدان معناست که آزمايشها ديگر قادر به رديابي و پيدا کردن سلولهاي سرطاني نيست زيرا آن سلول ها به مقدار قابل رد يابي شدن در بدن وجود ندارند...



ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:سرطان,راههاي جلوگيري از رشد سلولهاي سرطاني,شيمي درماني, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
 

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت ؟

علی(علیه السلام) فرمود:


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 28 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

 
يك روز زندگي      
دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود.پريشان شد و آشفته و عصباني نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.
 
 
به پر و پاي فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي، تنها يك روز ديگر باقي است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن."
لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟ ..."
خدا گفت: "آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمي‌يابد هزار سال هم به كارش نمي‌آيد"، آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: "حالا برو و يک روز زندگي كن."
او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي‌درخشيد، اما مي‌ترسيد حركت كند، مي‌ترسيد راه برود، مي‌ترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد، قدري ايستاد، بعد با خودش گفت: "وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايده‌اي دارد؟ بگذارد اين مشت زندگي را مصرف كنم.."
آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگي را به سر و رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد مي‌تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، مي‌تواند پا روي خورشيد بگذارد، مي تواند ....
او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، اما ...
اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد، كفش دوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه او را نمي‌شناختند، سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگي كرد.
فرداي آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسي كه هزار سال زيست!"

 

زندگي انسان داراي طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن مي انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگي آن است.

 

 

 

 

 


امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتي براي طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟


نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 28 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

ديروز بعد از ظهر در بازي فوتسال كه به صورت دوستانه بين كارمندان واگن سازي زرند(پلور سبز) برگذار شد ، بازيكن محبوب و موثر تيم واگن سازي  كاپيتان اميد  به دليل پيچ خوردگي مچ پا تا دو هفته خونه نشين شد.اميدواريم كه آقاي سر تيم كارخانه هر چه سريعتر به ميادين بازگردد تا شاهد سر زنيهاي دوباره اين بازيكن خلاق باشيم.

نويسنده: حامی ? تاريخ: پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

آيا مي‌دانستيد  واژه‌هاي فراواني در زبان‌هاي عربي، ترکي، روسي، انگليسي، فرانسوي و آلماني نيز فارسي است و بسياري از فارسي زبانان آن را نمي‌دانند. از آن جمله اند:


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

آخرین شب مسابقات هفتادونهمین دوره رقابت‌های وزنه‌برداری قهرمانی جهان به میزبانی پاریس ديشب از ساعت ۱۹ با حضور دو وزنه بردار ایران برگزار شد که دو مدال طلا و برنز را برای کشورمان به همراه داشت.
قهرمان فوق سنگین ایران با مهار وزنه ۲۱۴ کیلوگرم علاوه بر ثبت رکورد جهانی به نام خود و جمهوری اسلامی ایران نشان طلای این حرکت را به خود اختصاص داد.
 
 
قهرمانی بهداد سلیمی در وزنه‌برداری جهان
 

ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

هان!اي مردمان!علي را برتر بدانيد،كه او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است هر كه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد .                             (خطبه غديريه)

نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

برين سراغ فون بوك موبايلهاتون و هر شماره ای كه با +98 يا 0098 سيو كردين رو درستش كنين.
چون براتون هزينه رومينگ محاسبه ميكنه !!!
اينم سند معتبر از سایت خود همراه اول !!!
http://mci.ir/web/guest/learnings-and-operators


 


نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

آيا مي‌دانستيد که اين عادت امروز ايرانيان که در جملات نهي کننده‌ي خود ن نفي را به جاي م نهي به کار مي‌برند از ديدگاه دستور زبان فارسي نادرست است؟

امروز ايرانيان هنگامي‌ که مي‌خواهند کسي را از کاري نهي کنند، به جاي آن که مثلا بگويند: مکن! يا مگو ! (يعني به جاي کاربرد م نهي) به نادرستي مي‌گويند: نکن! يا نگو! يعني ن نفي را به جاي م نهي به کار مي‌برند.

در فارسي، درست آن است که براي نهي کردن از چيزي، از م نهي استفاده شود، يعني مثلا بايد گفت: مترس!، ميازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نيازار!، نده!، نبادا!) و تنها براي نفي کردن (يعني منفي کردن فعلي) ن نفي به کار رود، مانند: من گفته‌ي او را باور نمي‌کنم، چند روزي است که رامين را نديده‌ام. او در اين باره چيزي نگفت.

نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 21 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

خجسته ميلاد بزرگ مشعل دار هدايت حضرت امام هادي عليه السلام بر پويندگان راه حق مبارك باد...

نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 21 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

آيا مي‌دانستيد که اصل و نسب برخي از واژه‌ها و عبارات مصطلح در زبان فارسي در واژه يا عبارتي از يک زبان بيگانه قرار دارد و شکل دگرگون شده‌ي آن وارد زبان عامه‌ي ما شده است؟

به نمونه‌هاي زير توجه کنيد:

 


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

طبق آخرین یافته موسسه پزشکی آمریکا نوع سرطان جدید پوستی کشف شده است که عامل محرک و ایجاد کننده آن توسط اکسید نیترو سیلور ایجاد می شود.
هنگامیکه کارتهای شارژ تلفن همراه را خریداری میکنید، قسمتی را که باید با ناخن بخراشید محتوی این ماده بوده که سرطان زا اعلام شده است.
لطفا خراشیدن را با پوست انگشتان یا ناخن انجام ندهید.

سلامت باشید...

نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

مشرق:
این کوه باستانی پردیس است که در حومه شهرستان جم از توابع عسلویه استان بوشهر و در نیمه های راه بندر کنگان به فیروز آباد شیراز قرار دارد. قله این کوه نزدیک ترین نقطه زمین به خورشید است، چون بالاترین ارتفاع در نزدیکی خط استواست...


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

شهيد سيد مرتضي آويني : راز خون را جز شهدا در نمي‌يابند، راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسي مي‌بخشد که اين راز را دريابد، آن کس که لذت اين سوختن را چشيده ، در اين ماندن و بودن جز ملامت و افسردگي هيچ نمي‌يابد.

 

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند،امّا حقیقت آن است که زمان،ما را با خود برده است و شهدا مانده اند!                                    

                                                                                    شهید آوینی

«بزرگي انسان به دردمندي اوست» .. شهيدمطهري

 

نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

این كلمات ممكن است برای والدینی كه فرزندانشان از كامپیوتر استفاده می‌كنند مشكل‌ساز باشد، در صورتی كه شما هم همین مشكل را دارید و می‌خواهید این كلمات به شما نمایش داده نشود از آدرس‌های زیر استفاده نمایید:

http://www.google.com/webhp?complete=0&hl=en

  http://www.gerdab.ir/fa/news/2845/%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D9%81%...9%84

نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 14 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

1. براي اندازه گيري عمليات خاكي در متره و برآورد ازواحد متر مكعب استفاده مي شود.

2. آجر خطائي ، آجري است كه در اندازهاي 5×25×25 سانتيمتر در ساختمانهاي قديمي براي فرش كف حياط و غيره بكار ميرفت.

3. چنانچه لازم باشد در امتداد ديواري با ارتفاع زياد كه در حال ساختنآن هستيم بعدا ديوار ديگري ساخته شود بايد لاريز انجام دهيم.

4. در ساختمانهاي مسكوني (بدون زيرزمين)روي پي را معمولا بين 30 تا 50سانتي متر از سطح زمين بالاتر مي سازند كه نام اين ديوار كرسي چيني است.

.5هرگاه ابتداو انتهاي يك ديوار در طول ديوار ديگري بهم متصل شود ، به آن ديوار در تلاقي گفته ميشود.

6. قوس دسته سبدي داراي زيبايي خاصي بوده و در كارهاي معماري سنتي استفاده ميشود.

7. حداقل ارتفاع سرگير در پله 2 متر مي باشد.

8. ويژگيهاي سقفچوبي :الف)قبلا عمل كلافكشي روي ديوار انجام مي گيرد ب)عمل تراز كردن سقف در كلافگذاري انجام مي شود ج)فاصله دو تير از 50 سانتيمتر تجاوز نمي كند د)تيرها حتيالامكان هم قطر هستند.

9. گچ بلانشه كندگير بوده ولي داراي مقاومت زيادمانند سيمان سفيد است.

10. به سيمان سفيد رنگ معدني اكسيد كرم اضافه مي كنندتا سيمان سبز به دست آيد.


نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 14 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

آيا مي‌دانستيد که اصل و نسب برخي از واژه‌ها و عبارات مصطلح در زبان فارسي در واژه يا عبارتي از يک زبان بيگانه

قرار دارد و شکل دگرگون شده‌ي آن وارد زبان عامه‌ي ما شده است؟

 

به نمونه‌هاي زير توجه کنيد:

 


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

نويسنده: حامی ? تاريخ: پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

گفتگویی كه واقعاً روی فركانس اضطراری كشتیرانی، روی كانال ۱۰۶ سواحل Finisterra Galicia میان اسپانیایی‌ها و
آمریكایی‌ها در ۱۶ اكتبر ۱۹۹۷ضبط شده‌است.


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?


هيچ ميدانيد تخته نرد چگونه و توسط چه کسي ابداع شد و چه فلسفه زيبا و عبرت آموزي در پس آن نهان است؟ تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد و اما داستان پيدايشش:
 



ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

قانون یكم: به شما جسمی داده می‌شود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، 
باید بدانید كه در طول زندگی در دنیای خاكی با شماست
.

قانون دوم: در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی كرده‌اید كه "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی كنید

قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یك سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناكام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند

قانون چهارم: درس آنقدر تكرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشكال مختلف آنقدر تكرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع كنید، بنابراين بهتر است زودتر درس‌هايتان را بياموزيد

قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست كه در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید

قانون ششم: قضاوت نكنيد، غيبت نكنيد، ادعا نكنيد،سرزنش نكنيد،تحقيرو مسخره نكنيد، وگرنه سرتون مياد. خداوند شما را در همان شرايط قرار مي‌دهد تا ببيند شما چكار مي‌كنيد.

قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنكه منعكس كننده چیزی باشد كه درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی كردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این كه با آنها چه می‌كنید، بستگی به خودتان دارد.

قانون نهم: جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها كاری كه باید بكنید این است كه نگاه كنید، گوش بدهید و اعتماد كنید.

قانون دهم : خيرخواهِ همه باشيد تا به شما نيز خير برسد.


نويسنده: حامی ? تاريخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

به سلامتی همه عزیزان بزن زنگوووو
 

 
به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون
یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو

میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!       در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

فقر اينه که ۲ تا النگو توي دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توي دهنت؛
 
 
فقر اينه که ماجراي عروس فخري خانوم و زن صيغه اي پسر وسطيش رو حفظ باشي اما ماجراي مبارزات بابک خرمدين رو ندوني؛
 
فقر اينه که از بابک و افشين و سياوش و مولوي و رودکي و خيام چيزي جز اسم ندوني اما ماجراهاي آنجلينا جولي و براد پيت و سير تحولي بريتني اسپرز رو پيگيري کني؛
 
فقر اينه که وقتي با زنت مي ري بيرون مدام بهش گوشزد کني که موها و گردنشو بپوشونه، وقتي تنها ميري بيرون جلو پاي زن يکي ديگه ترمز بزني و نگاه كني
 
فقر اينه که وقتي کسي ازت ميپرسه در ۳ ماه اخير چند تا کتاب خوندي براي پاسخ دادن نيازي به شمارش نداشته باشي؛
 
فقر اينه که ۶ بار مکه رفته باشي و هنوز ونيز و برج ايفل رو نديده باشي؛
 
فقر اينه که فاصله لباس خريدن هات از فاصله مسواک خريدن هات کمتر باشه؛
 
فقر اينه که کلي پول بدي و يک عينک ديور تقلبي بخري اما فلان کتاب معروف رو نمي خري تا فايل پي دي اف ش رو مجاني گير بياري؛
  
فقر اينه که توي خيابون آشغال بريزي و از تميزي خيابونهاي اروپا تعريف کني؛
 
فقر اينه که ۱۵ ميليون پول مبلمان بدي اما غير از ترکيه و دوبي هيچ کشور خارجي رو نديده باشي؛
 
فقر اينه که ماشين ۴۰ ميليون توماني سوار بشي و قوانين رانندگي را رعايت نكني
 
فقر اينه که به زنت بگي کار نکن ما که احتياج مالي نداريم
 
فقر اينه که بري تو خيابون و شعار بدي که دموکراسي مي خواي، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
 
فقر اينه که ورزش نکني و به جاش براي تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحي زيبايي و دارو کمک بگيري؛
 
فقر اينه که تولستوي و داستايوفسکي و احمد کسروي برات چيزي بيش اسم نباشند اما تلويزيون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛
 
فقر اينه که وقتي ازت بپرسن سرگرمي   تو چي هستند بعد از يک مکث طولاني بگي موزيک و تلويزيون؛
 
فقر اينه که در اوقات فراغتت به جاي سوزاندن چربي هاي بدنت بنزين بسوزوني
 
فقر اينه که با کامپيوتر کاري جز ايميل چک کردن و چت کردن و موزيک گوش دادن نداشته باشي؛
 
فقر اينه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از يخچال هايت باشه؛
 

 
 




نويسنده: حامی ? تاريخ: سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

دوستم میگه امروز چندمه ؟ میگم یکم ، میگه یکم مرداد ؟ پـَـ نـَـ پـَـ امروز یکم فروردینه ،

 عیدت مبارک عمو جان بیا یه بوس بده

***************************

سر سفره عقد ، حاج آقا: عروس خانم برای مرتبه سوم میپرسم ، وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ با منصور قرار دارم میخوام برم


***************************


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , hami6090.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
حامي