امید


در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 29 بهمن 1390برچسب:عجایبی که فقط در ایران می توان دید , ? موضوع: <-PostCategory-> ?


اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود.
اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

اونور دنیا : مدیران بعضی وقت ها استعفا می‌دهند.
اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود.

اونور دنیا : افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است.

اونور دنیا : برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند.
اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود.

اونور دنیا : یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

اونور دنیا : اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.
اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.

اونور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
اینور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد.

اونور دنیا : مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند.
اینور دنیا : مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند.

اونور دنیا : برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند.
اینور دنیا : برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند.

اونور دنیا : زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.
اینور دنیا : مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند.

اونور دنیا : همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
اینور دنیا : مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

اونور دنیا : برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.
اینور دنیا : برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند.

اونور دنیا : مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.
اینور دنیا : مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان.

نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 29 بهمن 1390برچسب:مدير, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: شنبه 29 بهمن 1390برچسب:سیاره ما شبها از فضا چقدر زیباست!, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

به نظرتون در اين عكس ، اين چيزي كه اين خانوم كنارش ايستاده چيه؟

 

براي اين كه متوجه بشويد به ادامه مطلب مراجعه نماييد

 


ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:جالب, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

 
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوستم پاش تو گچ یارو میگه شکسته میگم پـَـَـــ نــه پـَـَـــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از دستشویی شرکت اومدم بیرون منشیه یه نگاهی میکنه و با پوزخند میگه دستشویی بودین ؟ پ نه پ بک تو بک آفتابه ام طفلی مرخصیه رفتم جاش واستادم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ساعت ١١ اومدم خونه مامانم میگه الان اومدی؟ میگم په نه! ٢ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟
من دستمو بردم بالا.
استاد: میخوای جواب بدی؟
من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب دارم می خوابم.. بابام می گه داری می خوابی؟…پَ نَ پَ دارم امتحان می کنم تشکش خوبه یا نه..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دو دقیقه دیر رفتم سر کلاس، استاد میگه شما دانشجوی این کلاسید؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــ دانشجوی کلاس آواز استاد شجریانم! شما استاد شجریانید؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم واسه خودم و دوستم دلستر خریدم، میگه واسه من خریدی؟؟؟!!!… پ ن پ دلستره تو یخچال داشت یخ میزد میمرد، نجاتش دادم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم رستوران به پیش خدمتش میگم میشه منو بدین ..میگه میخوای غذا سفارش بدی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستم ببینم منویه غذاتون چی کم داره بگم مامانم بپزه براتون بیارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گفتم غم تو دارم..گفتا غمت سر آید…

گفتم نه پ می خوای یه عمری غم تو رو داشته باشم…

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گزارشگر : و در اینجا گوساله ای را در حال شیر خوردن می بینیم ! پـَـَـ نــه پـَـَ گوساله ای را می بینیم که مامانش رو داره باد می کنه بره هوا . خودش با دوستاش برن ددر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو اداره پشت میز کارم نشستم،ارباب رجوع اومده میگه کارمند اینجایین؟گفتم پ نه پ رئیس سازمان هوا فضای ناسام اومدم فقط کار تورو راه بندازم!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

صدای خرپفش کشتمون !تکونش دادم از خواب پریده،میگه سر صدام اذیتت می‌کنه ؟میگم نه پـَـَـ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو جاده پلیس دیدم دستمو کردم بیرون انگشتمو می چرخونم. رفیقم می گه: داری به ماشینای روبرویی علامت میدی؟! پ ن پ!!!! دارم هوا رو با انگشتم هم می زنم خنک شه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من یه نفر فقط تو تاکسیم، پولو دادم به راننده…
میگه: یه نفر؟
میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ ۴تا حساب کن مشتری شیم!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با دوستم رفتیم خرید.برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم نه په خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام،اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگم آقا خمیر دندون سفید کننده می خوام؟
میگه برا دندونات؟؟؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ می خوام کاسه دستشویی رو برق بندازم!!!!!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مگس اومده تو خونه رفتم حشره کش آوردم مامانم میگه میخوای بکشیش؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ ،
میخوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
نه پـــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سوسک اومده تواتاق دمپایی رودادم مامانم..میگه بزنمش؟؟؟میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بده پاش کنه تندتر بدوه !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کامپیوترم یه ویروس وحشی گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
نه پـــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه عصای دستم بشه!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ، راننده پرسید میدون امام حسین؟ گفتم: پــــ ن پــــــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مرد شده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟…پ نه پ…بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتیم رستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟
گفتم پ نه پ غدامونو همین الان خوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفته بودم اهدای خون مرده میپرسه می خوای خون بدی پـَـَـ نــه پـَـَــ… اومدم نون خشک بدم جوجه بگیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جلو توالت عمومی وایسادیم یارو می گه آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین..؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ ما سوسکیم اومدیم نهار!!
 
 
به دوستم میگم دارم واسه چند روز میرم آبادان. میگه واسه کار داری میری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه دماسنج خریدم دارم میرم تو دمای بالای 50 درجه تستش کنم
 
 

رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سه راه آذری، دربست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ "زوروِ " داره از دست گروهبان گارسیا در میره
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین. دوستم میگه : معتاده؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم از شارژ خورشیدی استفاده می کنم
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه نیـــــو فولدر
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دارم با تلفن حرف میزنم. بابام میگه دوستت بود؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاک شیراک بود در مورد مناقشات اخیر خاورمیانه نظرمو میخواست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه ایشون داره میرقصه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ شربت خاکشیر خورده می خواد ته نشین نشه
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حالا از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم، میگه باقی پولتو میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم شماعی زاده گوش بدیم!
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آهنگ اندی تو ماشین گذاشتیم دوستم میگه اندیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داریوشه، داره خودشه لوس میکنه یه کم تا دور همیم بخندیم
 

نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:پ ن پ, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

برخی از شهروندان لبنانی با انداختن پولهای کاغذی قلابی که در آن نوشته شده است، " همانطوری كه اين اسكناس را از زمين بلند كرديد، مي‌تواني زباله را هم بلند كني" توجه مردم را به حفظ محیط زیست جمع کنند.

این ایده ای بود که در ابتدا سه دانشجوی لبنانی به نامهای نادین رزوق، لمل شحاده و محمد العلیمی با آرزوی اینکه روز فرا رسد که در خیابانهای لبنان زباله ای مشاهده نشود رمطرح کردند و اکنون خیلی از جوانان این ایده آنها را اجرا می کنند.
 



نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:چرا لبنانی ها در خیابان پول مي ريزند؟!, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

  پس از پایان مسابقه تراکتورسازی - استقلال، حدود 500 صندلی شکسته و به وسط زمین پرتاب شده است. در این عکس‌ها، جای خالی صندلی‌های روی سکوها کاملا به چشم می‌آید.
 







نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:خشم تبریزی ها در ورزشگاه تبریز, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

شرکت " مرشی موبایل " خانه متحرک بسیار مرفهی را طراحی کرده که دارای اتاق خواب، سرویس بهداشتی، بالکن و امکانات دیگری از جمله هشت تلویزیون 40 اینچی است.
این خانه متحرک، سوخت کمتری نسبت به دیگر خانه های متحرک جهان مصرف می کند و از دو طبقه تشکیل شده است. دو طبقه این خانه با چهار پله به هم وصل می شوند.
طبقه دوم، سالن اجتماعات با یک میز و چهار صندلی دارد که صندلی های آن قابلیت ماساژدهی هم دارند. این خانه متحرک به نام " الیمنت پلازو " دو و نیم متر ارتفاع، 12 متر طول و 20 متر مساحت دارد.
همه دستگاه ها و وسایل به کار برده شده در این خانه هوشمند هستند.
این خانه متحرک که به عنوان گرانقیمت ترین خانه متحرک جهان با استتقبال بسیاری از سوی ثروتمندان مواجه شده، از سه میلیون دلار به بالا قیمت دارد.
در گزارش پیشرو، تصاویری می بینید از یک خانه متحرک که شاید احساس کنید از خانه خودتان هم راحت تر است!



ادامه مطلب
نويسنده: حامی ? تاريخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

اين خانواده در انتظار بچه سوم بودند كه رسما بد بخت شدن...



عضویت
رایگان در ایران عشق

عضویت رایگان در ایران عشق

نويسنده: حامی ? تاريخ: دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:6قلو, ? موضوع: <-PostCategory-> ?


سؤال امتحان نهایی فیزیک دانشگاه کپنهاگ
چگونه می‌توان با یک فشارسنج ارتفاع یک آسمان‌خراش را محاسبه کرد؟
... پاسخ یک دانشجو:
” یک نخ بلند به گردن فشارسنج می‌بندیم و آن را از سقف ساختمان
به سمت زمین می‌فرستیم.
طول نخ به اضافه طول فشارسنج برابر ارتفاع آسمان‌خراش خواهد بود.”
این پاسخ ابتکاری چنان استاد را خشمگین کرد که دانشجو را رد کرد.
دانشجو با پافشاری بر اینکه پاسخش درست است به نتیجه امتحان اعتراض کرد.
دانشگاه یک داور مستقل را برای تصمیم درباره این موضوع تعیین کرد.
داور دانشجو را خواست و به او شش دقیقه وقت داد تا راه حل مسئله
را به طور شفاهی بیان کند تا معلوم شود که با اصول اولیه فیزیک آشنایی دارد.
دانشجو پنج دقیقه غرق تفکر ساکت نشست.
داور به او یادآوری کرد که وقتش درحال اتمام است.
دانشجو پاسخ داد که چندین پاسخ مناسب دارد اما تردید دارد کدام را بگوید.
وقتی به او اخطار کردند عجله کند چنین پاسخ داد:
“اول اینکه می‌توان فشارسنج را برد روی سقف آسمان‌خراش،
آنرا از لبه ساختمان پائین انداخت و مدت زمان رسیدن آن به زمین را اندازه گرفت.
ارتفاع ساختمان مساوی یک دوم g ضربدر t به توان دو خواهد بود. اما بیچاره فشارسنج .”
“یا اگر هوا آفتابی باشد می‌توان فشارسنج را عمودی بر زمین گذاشت
و طول سایه‌اش را اندازه گرفت. بعد طول سایه آسمان‌خراش را اندازه گرفت
و سپس با یک تناسب ساده ارتفاع آسمان‌خراش را بدست آورد .”
“اما اگر بخواهیم خیلی علمی‌باشیم، می‌توان یک تکه نخ کوتاه به فشارسنج بست
و آنرا مثل یک پاندول به نوسان درآورد، نخست در سطح زمین وسپس روی
سقف آسمان‌خراش. ارتفاع را از اختلاف نیروی جاذبه می‌توان محاسبه کرد : T = 2 pi sqrt(l / g) .”
“یا اگر آسمان‌خراش پله اضطراری داشته باشد،
می‌توان ارتفاع ساختمان را با بارومتر اندازه زد و بعد آنها را با هم جمع کرد.”
“البته اگر خیلی گیر و اصولگرا باشید می‌توان از فشارسنج برای اندازه‌گیری
فشار هوا در سقف و روی زمین استفاده کرد و اختلاف آن برحسب میلی‌بار
را به فوت تبدیل کرد تا ارتفاع ساختمان بدست آید.”
“ولی چون همیشه ما را تشویق می‌کنند که استقلال ذهنی را تمرین کنیم
و از روش‌های عملی استفاده کنیم، بدون شک بهترین روش آنست که
در اتاق سرایدار را بزنیم و به او بگوییم:
اگر ارتفاع این ساختمان را به من بگویی یک فشارسنج نو و زیبا به تو می‌دهم.”
.
.
.
.
این دانشجو کسی نبود جز نیلز بور،
تنها دانمارکی که موفق شد جایزه نوبل در رشته فیزیک را دریافت کند

نويسنده: حامی ? تاريخ: یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:سؤال امتحان نهایی فیزیک دانشگاه کپنهاگ…, ? موضوع: <-PostCategory-> ?

CopyRight| 2009 , hami6090.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
حامي